خرید پرفروش ترین کتاب ها با بهترین قیمت
در این مقاله به معرفی چند کتاب پرفروش نشر اندیشمند میپردازیم.
کتاب راهنمای تشخیص روان پویشی
به نویسندگی ویتوری لینگاردی و نانسی ویلیامزو مترجمی رامین علوی نژاد، شیرین کوشکی، فاطمه گلشنی
مقدمه کتاب
یک مدل شخصیت در نهایت به نوعی یک نقشه به حساب می آید. هدف آن کمک به استفاده کننده برای پیدا کردن مسیر و تطبیق دادن خود بوسیله علائم وجهت یابی است. نقشه های مختلف اهداف متفاوتی را دنبال می¬کنند ( نقشه جاده، نقشه جغرافیایی، نقشه سیاسی). اهداف نقشه محور P نسخه دوم راهنمای تشخیصی مبتنی بر روان پویشی (PMD-2) عمق بخشیدن به فهم درمانگران از بیماران و جهت دادن به مسیر درمان است.
سایر نقشه های شخصیت، از قبیل راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM، در حال حاضر نسخه پنجم انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013) و طبقه بندی بین المللی بیماری ها ( ICD-10 سازمان بهداشت جهانی، 2000)، اهداف متفاوتی را ارائه می¬دهند. آنها مزایا و معایبی دارند اما عموما درمانگران این احساس را ندارند که فهم روانشناختی مناسبی برای هدایت درمان توسط این منابع حاصل میشود (از جمله اسپیتزر، فیرست، شدلر و همکاران، 2008). نقشه محور P صریحا برای این منظور در نظر گرفته شده است.
یک تفاوت بنیادین بین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) و طبقه بندی بیماری¬ها (ICD) و نقشه محور P در این است که DSM و ICD اختلالات را طبقه بندی می¬کنند اما در مقابل نقشه محور P بازنمایی انواع انسان است (برای بحث بیشتر درباره تفاوت ها و دلایل سیستم PMD-2 پیوست 1.1 را در انتهای فصل ببینید). هدف آن، ارتقاء فرمول بندی مورد است تا درمانگر بتواند مشکلات فرد را در بافت گسترده ای ازکارکرد شخصیت بفهمد. این، به فهم نحوه اثربخشی روان درمانی برای هر فرد بخصوص کمک می¬کند. فورمولبندی مورد برای بیمارانی که در روان درمانی قرار نمی¬گیرند نیز به لحاظ بالینی مفید است، برای نمونه به درمانگر کمک می¬کند تا عدم تبعیت از درمان، مدیریت تروما و سوگ یا انجام کار مفید در ساختار توانبخشی را بفهمد.
کتاب سقوط برف
به نویسندگی نیل استفنسون و مترجمی محمد آذرشب
مقدمه کتاب
نیل تاون استفنسون (اکتبر 1959) یک نویسنده آمریکایی متولد مریلند است که با آثارخود در زمینه داستان های علمی تخیلی شناخته میشود. اونویسندگی را در سال 1984 و با نگارش رمان «يو بزرگ» شروع كرد. انتشار اين رمان توجه رسانههاي ادبي و مخاطبان ژانر علمي تخيلي را به سوي اين نويسنده جلب كرد و هر چند در مدت کمی و بااستقبال فراوان، این کتاب ناياب شد اما استفنسون در سال 2001 اجازه تجديد چاپ آن را داد و مَطلع درخشش او در جشنوارهها و فستیوالهای مهم ادبی جهان از همین نقطه برای او آغاز شد. کتابهای استفنسون معمولاً دارای طرحهای پیچیدهای هستند که همزمان از ایدههای فناوری و جامعهشناختی متعددی استفاده میکنند و سبک غالب آثاراوعلمی تخیلی ، تاریخی تخیلی ، سایبرپانک هستند و معمولا ترکیبی از تاریخ ، زبان شناسی ، مردم شناسی ، باستان شناسی ، دین ، علوم کامپیوتر ، سیاست ، رمزنگاری و فلسفه را در بر می گیرد .
از آثار مورد توجه استفنسون میتوان به زودیاک(1988) ، سقوط برف(1992) ،چرخه ی باروک(2004) ، سیستم جهان(2005) ، تکفیر(2008)، سقوط(2019)و شوک پایان(2021) اشاره کرد. همچنین در صندوقچه ی افتخارت او جایزه ی ارزنده ی لوکوس در چهار دوره برای بهترین رمان های علمی تخیلی عصر الماس (1996)، کریپتونومیکون(2000)، چرخه ی باروک( 2005) و آناتم( 2008) دیده میشود و علاوه بر آن اثر کریپتونومیکون در سال (2004) برنده جایزه ی مطرح تالار مشاهیر پرومتئوس نیز شده است . همچنین سقوط برف (1992) به انتخاب داوران مجله تایم در بین 100 رمان برتر انگیلسی زبان از ۱۹۲۳ تا سال ۲۰۰۵ قرار گرفته است .
کتاب غوغای زمانه
به نویسندگی فاطمه نیساری
بخشی از کتاب
غوغای زمانه روایتگر داستان زنی است متاهل که در پی عشق قدیمی و ممنوعه اش، زندگی اش را نابود میکند و پس از آن با انتخابی نادرست، غرق در اشتباهات زیادی میگردد.
آیا زن این قصه ی پر غصه، دست های یاری که برای رهایی او از این منجلاب دراز شده را میگیرد و به همه ی عشق و علاقه ای که نسبت به شوهر خطاکارش دارد پشت پا میزند یا…
زمانه برای این زن، غوغا به پا میکند!
زمانه،
آه ای زمانه،
همان زن ِحسود ِقصه های مادرم.
همیشه دنبال دخترَکانِ عاشق بود تا رسوایشان کند، تا قلبشان را بدزد.
تا جای عشق، نفرت و کینه را در وجودشان تزریق کند.
تا غوغا کند و خود دور بنشیند و قهقهه زنان نظاره کند.
وای که این بار غوغای زمانه مرا هدف گرفت.
قلبم را، عشقم را، روحم را
تمام آینده ام را به تاراج برد …
کتاب رغبته الطیر
به نویسندگی محمد محمدی زاده
بخشی از کتاب
آفتابی ملایم، میکوشید که حیاط وسیع خانه را مشعشع و پر از شور و نشاط کند. نور خورشید پس از سُر خوردن از روی دیوار ترک برداشته و گسترده شدن میان حیاط، از توری کمد عبور کرده و خود را روی مرغان خواب آلود که لایه ای از تاریکی غم اندود نگاهشان را پوشانده بود، میانداخت.
چهار مرغ درون لانه شان خوابیده بودند و تخم هایشان را از ترس ارباب خونخوار که بسیاری از همنوعان آنها را با میل و اشتهایی هیولاوارانه بلعیده بود، زیر پر و بال خود پنهان کرده بودند. هر یک از این مرغان در دل خود آرزو داشتند که هرگز بیدار نشوند و در آرامش مصنوعی رویا هایشان بمانند.
هر مرغ، ناخود آگاه و هر چند ثانیه یک بار طبق عادت بال و پرش را تکان تکانی می داد و نوکش را لای پرهای انبوهش فرو می برد.