انتشارات ققنوس منتشر کرد:
هفت هشت سالهام. عصرها بعد از انجام دادن تکالیف مدرسه با بچهها بریم فوتبال بازی میکنیم. من همیشه دوست دارم دروازهبان باشم. بهروز میگوید میخواهی مهمترین باشی. چیزی نمیگویم. دروازهبان بودن مهم بودن نیست، جدا بودن است، نوعی انزوای مطبوع، نوعی تکافتادگی لذتبخش. از بچگی به جدا بودن و تک افتاده بودن علاقه که نه، عادت داشتهام. میدانم که اسمم هم مثل خودم است، تنها و تکافتاده. در محله بیشتر از ده تا علی و پنج تا محمد و دو سه تا پرویز داریم. در کلاس مدرسه از هر اسمی چند تا هست جز اسم من. دیگر عادت کردهام تا اسمم را میگویم همهی معلمها بخواهند تکرارش کنم و بعد هم فورا معنیاش را بپرسد و من مدتهاست یاد گرفتهام به این جدایی و تکافتادگی و تعجبها و سئوال کردنهای قبل و بعدش بیاعتنا باشم. حالا چهل و چند سال گذشته و من هنوز هم همان قدر تک افتاده و تنها هستم. اما دیگر کسی سئوالی نمیکند. دیگر کسی دخالتی نمیکند. دیگر کسی سعی نمیکند من را به زور از لاکم بیرون بکشد و من به طرز عجیبی دیگر این تکافتادگی را نمیخواهم. کلافهام. خستهام. افسردهام. به کمک احتیاج دارم، به کسی که دستهایم را بگیرد و من را از این باتلاق بکشد بیرون. زل میزنم به قطرههای باران روی شیشه فرود میآیند و سر میخورند پایین و محو میشوند. نه به آفتاب صبح و نه به این باران که کم مانده شیشهها را بشکند. یاد بارانهای ونکوور میافتم و پیادهرویهای طولانی با ارغوان زیر باران و قهقهههایمان و قهوههای به نظر او خوشمزه و به نظر من زیادی تلخ استار باکس.
کتاب انگار خودم نیستم! سومین کتاب یاسمن خلیلی فرد است که او اسفند سال 1394 این اثر را نوشت. کتاب در دی سال 1396 از سوی انتشارات ققنوس منتشر شد و تنها در مدت دو ماه کتاب به چاپ دوم رسید.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.