تهمتن

تهمتن اثر حجت‌الله یونسی در قطع رقعی در204  صفحه توسط نشر زرین اندیشمند منتشر شد و روانه بازار نشر شد. برای تهیه این کتاب میتوانید از طریق اینستاگرام و دیجی‌کالا و سایت گالری کتاب اقدام نمایید.

بخشی از کتاب

برخیز تهمتن! برخیز و مشعل صدایت را و دانش وجودت را با پیکار جویان هم رزمت زمین و آسمان را بر وجود نابکاران، تنگ و تنگ‌تر کن و فرداهای روشن بسیار را برای مردمانت به ارمغان آور! برخیز، برخیز، برخیز تهمتن …!

تهمتن خود نمی‌دانست که در چه شطی از افکارش افتاده بود و موج‌های سهمگینش او را به چه صخره‌هایی که نکوبانده بودند! وقتی آخرین کلمه‌ها را در فکرش از آن بلندای اندیشیدن به آرامش جان و وجودش که از تب و تاب افتاده بود آورد، دید که به کجا که نرفته است، حس کرد در این چند دقیقه، طوفان هزاره‌ها و قرن‌ها را در اندیشه‌اش نظاره گر بوده است، حس کرد عمری هزار ساله و به درازای قرون و اعصار به سفر رفته است! حس کرد جان بی تابش و اندیشه‌هایش او را چه سبک به هزار توی زندگی انسان‌ها برده و برگردانده است! دمی به این تلاطم درون اندیشید و خود را به پرسش گرفت، این بار شلاق پرسش‌ها بود که می‌خواست جانش را به تلاطمی دیگر وا دارد، اما همین که چرایی و چگونگی پرسش‌ها آغاز گشت به خود نهیب زد و جانش را به آرامش وا داشت و با خود گفت:

   ـ تهمتن می‌داند از چه این گونه شده و این چنین جانش به تب و تاب افتاده است! من می‌دانم چرا این گونه شدم! می‌دانم کدامین علل بدین گونه طوفان به جانم انداخته است! پس ای چراهای بی پایان سرکش، جانم را پریشان مکنید! من می‌دانم چه کنم و به چه کار روی آورم! پس شما، پرسش‌ها، جانم را آرام بگذارید، که من، تهمتن، از فردای زندگی نوینم می‌دانم چه کنم! یقین داشته باشید می‌دانم چه کنم! پس، من، می‌شوم، آن که هستم …!