انتشارات آموت منتشر کرد:
پیش از آنکه بتوانم جلوی خودم را بگیرم، میگویم «ای کاش اینجا بودی». این صدا متعجبم میکند، همینطور هم اد را. هر دو درنگ میکنیم. سپس اد میگوید: «کمی بیشتر وقت لازم داری». من ساکت میمانم. «دکترها میگن ارتباطِ زیاد خوب نیست». «من همون دکتری هستم که اینو گفت». «تو یکی از اونا هستی». صدای ترق ترق از پشت سرم میآید و آتش جرقهای میزند و به آرامی در آتشدان فرو مینشیند. اد میپرسد: «چرا این افراد جدید رو به خونه دعوت نمیکنی؟». لیوانم را خالی میکنم. «به گمانم برای امشب کافیه». «آنا». «اد». تقریبا میتوانم صدای نفس کشیدنش را بشنوم. «ما متاسفیم که پیش تو نیستیم»…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.