اتشارات افق منتشر کرد:
حمد آرام میکوشد در این اثر رویکردی متفاوت با آثار پیشین خود پیشه کند. او خواسته خواننده را با خلق فضایی کولاژ گونه و با تجربه کردن رخدادهای پراکنده و گفتارهای درونی در شکل دادن به ساختار قصه سهیم کند. سردرگمی شخصیتها در درون مخاطب مونتاژ میشوند تا شاید فاصلهی میان او و داستان از میان برداشته شود.
در بخشی از کتاب میخوانید :
زخم بستر گرفته بودم و تو مرا بغل کردی و بردی به باغ تیمارگاه. مانند طفل کور و کری مرا از زیر درختان غان عبور دادی. بوی جلبکها زیر دماغم میزد و مرا خوشحال میکرد. روی نیمکت سنگی مینشینیم و به یک عنکبوت سیاه نگاه میکنیم. چه شد که خوابمان برد؟ نمیدانم اما میدانم که خیلی خسته بودیم. بیدار که شدیم خرت و پرتهایت را دزدیده بودند
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.