انتشارات ثالث کتاب جشن تولد با گل محبوبه شب منتشر کرد:
این کتاب روایتگر داستانی است که از زبان پسر خانواده ای سه نفره روایت می شود؛ او با پدری که دائم در حال خندیدن است و مادری که مدام ناراحت و گرفته است زندگی می کند؛ پسر روزی از زبان مادربزرگش می شنود که مادرش غمی در دل دارد که تا بزرگ نشود از آن سر در نخواهد آورد غمی سنگین که با کمک او، پدر یا مادربزرگش حل نخواهد شد…
برشی از کتاب جشن تولد با گل محبوبه شب:
روز بعد که بابا خانه نبود، من بیل را برداشتم. باغچه را شخم زدم. هر چه گل و سبزه بود، همهاش را از ریشه کندم و روی گل و سبزه گل ریختم. گل و سبزه را توی گل شخم زدم و دفن کردم، ده بار روی گل محبوبهی شب بیل کوبیدم. بعد رفتم روی ایوان نشستم. یکهو بغض توی گلویم ترکید. آنقدر خندیدم که چشمهایم پر اشک شد. صدای مادربزرگ را شنیدم: «چرا باغچهام را شخم زدی؟»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.