انتشارات آموت منتشر کرد:
موارد متعددی را به خاطر آورد؛ لباس میهمانی نقش پیچازیاش با آن تزئینات مخمل، مادرش که داشت با ببلیس موهایش را فر میداد. روزی که زبانش را به نردهی پوشیده از یخ چسبانده بود. روزی که از درخت افتاد و مچ دستش پیچ خورد. با مادربزرگ پدریاش شیرینی میپخت. پدرش برایش قصه میخواند. برادر بزرگش او را تاب میداد. با بچهها خالهبازی و کف بازی و لیلی میکرد. به دوستش دستبندی داده بود که بیشتر ترجیح میداد برای خودش نگه دارد. بعد هم وقتی دوستش آن را گم کرد، از این بذل و بخشش پشیمان شد…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.