انتشارات آموت منتشر کرد:
آن وقت، روي ديوار و در ميان نوشته هاي ديگر، سيتن عبارت “آمريكايي، برو خونه ت، برو خونه ت.” را ديد، نوشته اي كم رنگ كه احتمالا از زمان جنگ به جا مانده بود. شايد هم كم رنگي اش به اين دليل بود كه آن را با عجله نوشته بودند. نه زنش و نه فرزندانش نوشته را نديدند، و وقتي از روي پل متحرك مي گذشتند و وارد حياط مي شدند او گوشه اي ايستاد و بعد برگشت تا كلمات را با انگشت هايش پاك كند. يعني چه كسي آن را نوشته بود؟ احساس سردرگمي و درماندگي مي كرد. دعوتش كرده بودند كه به اين كشور بيگانه بيايد. دعوت هاي پر سروصدايي بود. آژانس هاي مسافرتي، شركت هاي كشتيراني، خطوط هوايي، حتي خود دولت ايتاليا، ملتمسانه از او خواسته بودند كه از زندگي راحتش دست بكشد و به خارج سفر كند. او دعوت ها را پذيرفته بود، خودش را مديون مهمان نوازي شان كرده بود و حالا، روي اين ديوار باستاني نوشته بودند كه او را نمي خواهند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.