کتاب آخرین میراث
کتاب آخرین میراث اثر فاطمه بهرامی در قطع رقعی توسط نشر زرین اندیشمند منتشر شد و روانه بازار نشر شد. برای تهیه این کتاب میتوانید از طریق سایت گالری کتاب، سایت اندیشمند و دیگر سایتهای فروش کتاب اقدام نمایید.
درباره ی کتاب
دردنیای تارم غوطهور بودم که با شنیدنِ صدای آشنایی، نفس کم آوردم. در اتاق بشدت باز و قامت محمد میان چهارچوب درظاهرشد. آنقدر پریشان و بیحوصله بودم که هیچ تلاشی برای پوشاندن موهایم نداشته باشم. صورت سرخش تلفیقی ازخشم، غصه و نفرت بود. اِی وای خدای من! نکند او هم فهمیده است. با دادی که سرم زد اولین قطره اشک روی گونهام نشست. آخه بیوجدان، این بود جواب اون همه عشق و التماسم، ها؟ با فریاد دومش تکان بدی خوردم. آریا رو به او گفت: «آروم محمد،چته؟میخوای مامانم رو سکته بدی؟بیا برو نه الآن وقتشه،نه اینجا جاشه! » محمد سری ازافسوس تکان داده و نالید: منِ خرعاشقت بودم! اون روزایی که التماست میکردم تا زنم بشی، تو… با هرجملهاش سوزش دلم بیشتر از قبل میشد. چرا لال شدی؟ یه چیزی بگو. نکنه اون حیوون، زبونتم مثل صورتت آش و لاش کرده؟ به آریا که دست به کمر و کلافه نگاهم میکرد نگریستم. پوزخندی با تنفر به او زدم. از کنار شانهاش لبخند شیطانی روی لبهای محدثه دیوانهام کرد. دیگر بیش از این سکوت جایز نبود! مردمک چشمانم بیحوصله به سمت محمد چرخید که گفتم: «داری اشتباه میکنی،اونی که توی عکس دیدی من نبودم….» بعد از مکثی اضافه کردم: درضمن اونی که اینجوری آش و لاشم کرد حیوون نبود، یه نامردِ عوضی بود که ازقضا الآن کنارت ایستاده.
ازاده –
عالی
Azadeh –
عالی
Bahareh –
بسیار جذاب و دارای تعلیق مناسب .
سیما –
رمان قشنگی بود.ارزش دوباره خواندن رو داره.