خواب دیدم کودکی ام را
کتاب خواب دیدم کودکی ام را اثر کبری تقوایی نژاد در قطع رقعی در 139 صفحه توسط نشر زرین اندیشمند روانه بازار دیجیتال شد .برای سفارش این کتاب میتوانید از طریق سایت اقدام نمایید.
کتاب خواب دیدم کودکی ام را داستان خانوادهای ایرانی ست که بعد از مشقت های زیاد روانه تهران شدند و در خانه ای قدیمی سکونت یافته اند . داستان به توضیح و شرح مسائل و مشکلاتی که این خانواده میپردازد.
در این کتاب شما به راحتی میتوانید نشانه هایی از ایران هنگام جنگ مشاهده کنید و میتوانید حس خانوادههایی که در آن زمان زیست میکردند را به خوبی لمس کنید.
بخشی از کتاب
تابستان به نيمه رسيده بود و ما كاری جز علافی و بازيگوشی و ولو شدن در كوچههای خاك گرفته محل نداشتيم، آن روز هوا بهقدری گرم بود كه ما پسرها يك لا پيراهنهايمان را هم از تن درآورده بودیم با سرو رويی عرق كرده دنبال هم میدویدیم و با كف پا به ساق پای دوستانمان ضربه میزديم.
تا آن ها را به زمين انداخته و برنده مسابقه شويم من همانطور كه عرق از سر و رويم میريخت هنوهون كنان پای شريف را هدف گرفتم و به سویش حملهور شدم كه عمه و دخترش، تيام، توجهم را جلب كردند هر دو با قيافهای افاده¬ای بهطرف خانه ما رفتند؛ من همچنان با چشم تعقيبشان میکردم ناگهان يكی از بچهها پايم را لگد كرد، ضربه آنقدر محكم بود كه از عمق جان فریاد زدم از دردی کشنده كه در تمام تنم دويده بود نشستم و شروع به ماساژ دادن مچ پايم کردم؛ اما بازهم عمه و دخترش را مقصر میدانستم چون آن ها بودند که با پرتکردن حواسم این لگد را به من هدیه داده بودند.
با نوش جان كردن آن لگد اهريمنی ديگر بازی را كنار گذاشته و پشت سر عمه و تيام وارد حياط شدم تا ببينيم اين مادر و دختر باز چه آشی برای ما بار گذاشتهاند و اصلا برای چه به خانه ما آمدهاند عمه با ديدنم دستی به سرم كشيد و بهجای جواب سلامم يك آبنبات چوبی از زير چادرش درآورده به طرفم گرفت با ديدن آبنبات چوبی دلم غنج رفت اما نمیدانستم عواقب قبول اين هديه غافلگیرکننده چه خواهد بود؛ زیرچشمی نگاهی به مادر انداختم تا ببینم اجازه میدهد که آبنبات بگیرم یا نه؟ مادر كه خوب معنای نگاهم را دريافته بود با اشاره به من فهماند که قبول كنم و با خوش زبانی گفت: بگير، دست عمهات را رد نكن.
فاطمه –
من خوندمش عالییییییی بود خیلی دوستش داشتم
فاطمه –
عالی
فرهاد –
عالیه
فرهاد –
از اول تا آخر ش خیلی سرگرم کننده و زیباست
شیلا –
خیلی جذاب بود