تعریف مدیریت
مدیریت فراگرد بکارگیری موثر کار آمد منابع مادی و انسانی بر مبنای نظام ارزش پذیرفته شده است که از طریق برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات، برای دستیابی به اهداف تعیین شده صورت میگیرد. این تعریف پنج نکته اساسی ذیل را زیربنای مفاهیم کلی مدیریت در حوزههای نظریه پردازی و کاربرد هستند، در بر میدارد:
1- مدیریت یک فراگرد است.
2- مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد.
3- مدیریت موثر مبتنی بر تصمیمگیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است.
4- مدیریت کارآمد متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است.
5- مدیریت بر فعالیتهای هدفدار، تمرکز دارد (کارلیسل، 1976).
مدیریت به منزله علم، هنر و حرفه
واقعاً مدیریت چیست؟ مدیریت تا چه حد مبتنی بر یافتههای علمی است؟ مدیریت علم است یا هنر؟ آیا مدیریت، اساسا یک حرفه است؟
بخشی از دانش مدیریت از طریق آموزش فراگرفته میشود، ولی بخشی دیگر از آن باید ضمن کار آموخته شود. به این ترتیب آن بخشی از مدیریت را که با آموزش فراگرفته میشود « علم مدیریت» و بخشی از آن را که از طریق کسب تجارب واندوختهها و بکارگیری آنها در شرایط گوناگون حاصل میشود «هنر مدیریت» میدانند به دیگر سخن، علم «دانستن» است و هنر «توانستن». مدیریت با عواملی متغیر نظیر پول، مواد، محصولات، خدمات و کارکنان سر و کار دارد، عواملی که پیش بینی درباره آنها دشوار و انطباق آنها با معیارهای علمیمشکل است. با وجود این، صاحبنظران در تلاشند تا هر چه بیشتر قوانین علمی را در فراگردهای مدیریت کشف کنند.
بطور کلی، هر حرفه ، باید دارای ویژگیهای ذیل باشد:
1- مشتمل بر مجموعهای از مهارتهای فنی و دانستهها نظری باشد.
2- مستلزم رعایت ضوابط و اخلاق حرفهای باشد.
3- از تشکیلاتی با قدرت تنبیه یا اخراج «افراد فاقد توانایی حرفهای و صلاحیت اخلاقی» برخودار باشد.
4- برنامههای آموزشی ویژه یا ضمن خدمت، برای افراد شاغل و آن حرفه، قابل ارائه باشد. (دانکن ، 1975).
مدیریت موفق و موثر
مدیریت موفق و موثر، مدیریتی است که با کسب هدفهای سازمانی یا چیزی بیش از آن میانجامد. مدیری که بتواند حداقل نتیجه قابل قبول را با استفاده از ابزارهایی نظیر تنبیه، توبیخ، کسر حقوق و غیر فراهم سازد، مدیر موفق نامیده میشود، در حالی که مدیر موثر به کسی میگویند که بتواند 80 الی 90 درصد تواناییهای افراد را بکار گیرد ، با مقایسه نسبت بازدهی کار مدیران موفق و مدیران موثر، این پرسش مطرح میشود که چگونه میتوان مدیر موفق و موثری بود؟ در پاسخ به این پرسش گفته میشود که برای مدیریت موفق و موثر بهرهمندی از تواناییهای ذاتی و اکتسابی معینی ضرورت دارد. (گلوئیک، 1977). مدیریت موثر مستلزم داشتن توانایی فنی، انسانی، ادراکی، طراحی و توان حل مساله است. هر مدیر تحت تاثیر انگیزهها و محرکها معینی فعالیت میکند. بدیهی است که در نحوه ارائه پاداش و یا وضعیت و جو سازمان بر میزان انگیزه و نحوه نگرش مدیر اثر دارد.
شاهین –
کتاب مفیدیست و ترجمه خوبی هم دارد . ممنون از شما