باز شناخت
ارسطو قطعاً به تأثیر و اهمیت تراژدی و حماسههای یونان باستان اشراف کامل داشته است، زیرا در آنها نه تنها شاهد نوآوری درعرصۀ شعر و ادبیات نمایشی که شاهد طرحی از جهانشناسی و انسانشناسی هستیم که در آن به مسائل عمیق و فلسفی انسان، همانند ارتباط با خدایان، تقدیر، حدود اراده وآزادی انسان در سرنوشت و به ویژه مرگ به عنوان فرجام زندگی انسان توجه ویژهای شده است. از این جهت به نظر میرسد ضروری است تا مهمترین شاخصههای فلسفی در آنها بررسی و تبیین شود.
ارسطو در بوطیقا، در باب یازدهم و دوازدهم به چگونگی اجزای «کمی» شامل: پیشگفتار – واقعه ضمنی – مخرج – و همسرایان پرداخته و سپس اجزای «کیفی» تراژدی: پیرنگ – سیرت – گفتار – اندیشه – منظرنمایش و آواز را بررسی و منشأ لذت تماشاگر تراژدی را در اجزای افسانه و پیرنگ آن جستجو میکند؛ آنچه که ارسطو آن را «باز شناخت» میخواند.
به زعم نگارنده آنچه که ارسطو بیشتر برآن تکیه میورزد قهرمان به عنوان عنصر اساسی و پیش برنده تراژدی، و «رنج» اوست. رنجی که قهرمان خواسته یا ناخواسته تحمل میکند تا به شناخت برسد. دیگر موضوع بحث «کاتارسیس» در نمایشهای تراژدی است که موجب پالایش روح مخاطب میشود و بعد خود کلمۀ «تراژدی» است که فیلسوفان و نظریه پردازان مختلفی به چالش و تفسیر این مفاهیم همت گماشتند. نظریهپردازانی مانند وینی، لیچ، ماکس شلر، جفری برتون، آرتور شوپنهاور، لوکاچ، لوسین گلدمن، کافمن، ورنر یگر، که در کتاب حاضر، از نقد و نظرات آنها آنجا که لازم بود سود جستم. افکار آنها چنان تازه و بدیع است که میتوان گفت مفهوم تراژدی [امر تراژیک] به شکلی که اکنون فهمیده میشود در دو قرن اخیر به وجود آمده است.
تراژدی امروزه مفهومی است که ما از تعمق در انبوهی از تراژدیها استنباط میکنیم در حالی که برای یونانیان و مردم عصر رنسانس، تراژدی چیزی متفاوت مینمود تا حدی بدان سبب که دامنۀ مثالهایش متفاوت بود چرا که عنصر تراژیک و جهان نمایش عنصری اساسی محسوب میشود و موضوع باید به شکلی مناسب پرورده و در هستۀ تراژیک این عنصر را گنجاند. در همین راستا ماکس شلر به تلقی ارسطو از تراژدی ایراد میگیرد و میگوید: «حتی تعریف مشهور ارسطو که تراژدی در ما حس ترس و ترحم و شفقت را برمی¬انگیزد، نیز تأثیر تراژدی را بیان میکند نه ماهیت آن را». پس لفظ تراژدی در یونان باستان «اسم» بود و بعدها به «تراژیک» به عنوان «صفت» تبدیل گردیده است.
مراحل گذر از جهان حماسی به جهان تراژیک در ادبیات فارسی
استحاله تراژدی به پدیده یا صفت تراژیک تحت تأثیر گریزناپذیر تفکر مفهومی است، زیرا تفکر مفهومی همواره مورد «خاص» را قربانی میکند تا بسوی کلیتی حرکت کند که حالت جهانشمول داشته باشد. «حس تراژیک» یا همان امر یا پدیده تراژیکی که انسان در زندگی مشاهده میکند دلالت بر موقعیت به ناچار تراژیکی دارد که گویا همۀ انسانها در موقعیتی اهریمنی قرار دارند و اگر از این واقعیت آگاه باشند از این موضوع رنج میبرند.
در این راستا این کتاب میکوشد تا ضمن توجه به آرای متفکران و فیلسوفان به بررسی جهان تراژیک و جهان حماسی پرداخته، مراحل گذر از جهان حماسی به جهان تراژیک در ادبیات فارسی (شاهنامه و مجالس شبیهخوانی) را با توجه به رویکردی نشانه شناسانه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار دهد.
از سویی ضمن بررسی جهان قهرمان در شاهنامۀ فردوسی و تطبیق و تشابه و تفارق آن با امام حسین (ع) به عنوان قهرمان در شبیهنامهها و تجزیه و تحلیل عوامل و ارکان شکلگیری قهرمانان در دو سنت ادبی و نمایشی ایران، عوامل تعیین کنندهای مانند تقدیر، جبر، مرگ، سفر قهرمان، رنج، هامارتیا، و تبارشناسی این دو قهرمان را بررسی کند و ریشههای آن را در آیینهای باستان و کهن الگوها مانند پاگشایی یا آشناسازی، زایش، مراحل گذار و جدال خیر و شر مورد کنکاش قرار دهد.
برای نمونهای از تمایز و ناهمانندی میتوان به مفهوم هامارتیا یا خطای تراژیک یاد آمده از سوی ارسطو به مثابۀ ویژگی بارز قهرمان در تراژدیهای یونان اشاره کرد که در بررسی شخصیت قهرمان مجالس شبیهخوانی امامحسین (ع)، عنصر یا ویژگی قابل اشارهای نیست و آنچه مشخصۀ قهرمان در نگرش ارسطو است، در قهرمان تعزیۀ ایرانی خبری از آن نیست. در نمونۀ ایرانی – اسلامی، معصومیت امام جای کمبود خطای تراژیک یا هامارتیای قهرمان را پر کرده است. به این ترتیب قهرمان تعزیه در اوج معصومیت و پاکی، در جهانی تراژیک گرفتار آمده و برای برگرداندن جهان به سمت و سویی الهی، دادخواهانه به پالایش جهان اهتمام میورزد و در این راه به شهادت میرسد. از همینروست که مرگ تراژیک، تعبیر و تفسیری شهادتطلبانه مییابد و انسان-شناسی و جهانشناسی تعزیه، صورتی دگرگونه از مفهومشناسی را پی میافکند.
صورتی دیگر از ناهمانندی میان قهرمان در ادبیات حماسی، در این مطالعه رستم و قهرمان ادبیات تراژیک ایران در مجالس شبیهخوانی، مفهوم اختیار و انتخاب امام و تمایز بارز آن با جبر و تحمیل قهرمان حماسی و دیگر مفهوم امداد غیبی است که قهرمان حماسی در تنگناها از آن بهره میجوید و به یاری آن خود را از مهلکه میرهاند، در حالی که قهرمان تراژیک در شبیهخوانی از این مدد خواهی دوری
میجوید و به این ترتیب در گیرودارها و چالشها تشخص معصومانۀ خود را بروز می-دهد و از تبار و نژاد آسمانی خود و نیز از نیروهای غیبی یا ماوراءالطبیعی علیه شر و بدی کمک نمیگیرد. در این کتاب تلاش گردیده تا این همانندی و ناهمانندیهای مفهومی که زاییدۀ کردار قهرمانان است، در قالب جداول نمایش داده شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.